۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

سنی

تأویلات اهل سنت از متشابهات قرآن


بر خلاف وهابیت ،که به ظاهر آیات متشابه تمسک می کنند و همان را ملاک قضاوتهای خود قرار می دهند ، که البته عمده اختلاف آنان با دیگر فرق مسلمین هم در این باب است، شیعه و اهل سنت اینگونه آیات را تأویل برده و به معنای اصلی و واقعی آنها توجه می کنند که در ذیل به برخی دیدگاه های اه سنت در این باره می پردازیم.
غزالی در احیاء علوم الدین با تأکید بر این امر (لزوم تأویل آیات متشابه )به روایاتی استناد می کند و می گوید: «برخی علماء معتقدند که برای هر آیه 60 هزار تأویل وجود دارد ، و برخی دیگر معتقدند ، قرآن هفتاد و هفت  هزار علم را داراست »[1]  .
همچنین رشید رضا می گوید : بعض علماءو صحابه معتقد بودند که در قرآن کریم احکامی وجود دارد که تأویل آنها بعد از زمان تنزیل ظاهر می گردد مانند: آنچه از آیات اخبار غیب آمده است »[2].
شوکانی نیز در فتح القدیر ، پس از اینکه به انواع تفاسیر مفسرین اشاره می کند که برخی اکتفاء به روایات می کنند و برخی از علوم لغوی تنها استفاده می کنند و... میگود : «روشن است که استفاده از معنای لغوی مستلزم این نیست که سایر معانی را که لغت عربی یا سایر علومی که دقت های عربی را بدست می دهند کنار بگذاریم مانند : علم معانی ، بیان و ....چرا که این هم از نوع تفسیر لغوی است و از نوع تفسیر به رأی نیست»[3].
همچنین در صفحه سوم این کتاب استناد به حدیث ابن سعد می کند که علی(ع) در جریان خوارج به ابن عباس فرمود: با آنان از طریق قرآن استناد نکن ، زیرا وجوه مختلف بر می دارد ، بلکه با سنت با انان سخن بگو[4].
و نظیر این دیدگاه ها در میان علمای اهل سنت فراوان است ، و معتقدند که باید تلاش کرد تامعنای واقعی آیات را بدست آورد
به نمونه هایی از تأویلات اهل سنت اشاره می کنیم:
-        حمیدی در مسند خود از جابربن عبدالله در مورد قول خداوند که می فرماید :« سماعون للکذب»  نقل می کند ، سماعون یعنی یهودیان  اهل مدینه و «لقوم اخرین» یعنی یهودیان اهل فدک که خود مدینه نیامده اند و اطلاعات خود را از طریق یهودیان اهل مدینه بدست میآورند و تحریف می کنند»[5].
-        ابن حجر عسقلانی در مقدمه فتح الباری از اعمش نقل می کند که ، از عکرمه در مورد «بطشه الکبری» پرسیدم که منظور چیست؟ گفت: منظور روز قیامت است گفتم: ابن مسعود می گوید: منظور روز بدر است، ولی بعدا فهمیدم که این مسأله روز بدر پرسیده شده است»[6] .
-        جصاص در احکام القرآن می گوید: منظور آیه از «و علی الذین یطیقونه » پیر مرد و پیر زن است [7].
-        وی همچنین می گوید: اهل علم شکی ندارند که منظور از این آیه در مورد ارث که می فرماید:«یوصیکم الله فی اولادکم » در مورد فرزندان سفارش شده از اولاد صلبی است ، یعنی فرزندات خود مرد نه نوه ها و فرزند زاده ها ، و اگر اولاد خود آدم نبود ، نوه های پسری و دختری».
بنا بر این می بینیم که نگاه اهل سنت با وهابیت کاملا متمایز است و اینگونه نیست که آنان هر چه را که از تفکرات خودشان است به بقیه فرق مسلمین هم اسناد دهند .


ناسخ و منسوخ در نگاه علمای اهل سنت


نه تنها اهل سنت معتقد به تأویل هستند ، بلکه در مورد آیات قران ، مقوله دیگری به نام ناسخ و منسوخ را نیز معتقدند و در کتب تفسیری خود به این مباحث نیز پرداخته اند.
به عنوان مثال ، شوکانی در فتح القدیر پس از پرداختن به معنای نسخ و دیدگاه های مختلف لغوی و اصطلاحی می گوید: اهل اسلام از خلف و سلف اتفاق بر این مسأله دارند و کسی هم مخالفت نکرده است ، مگر کسانی که به گفتار آنان اعتنایی نیست»[8].
سپس ایشان به موارد نسخی که در آیات قرآن است اشاره ، و تفسیر آنان پرداخته است که به نحوی اثبات خود نسخ هم می باشد مثلا آیه ای می فرماید:« فاعفوا واصفحوا » یعنی از مشرکین بگذرید و عفو کنید با آیه :« فاقتلو االمشرکین حیث وجدتموه»، نسخ شده است[9].
همچنین شافعی به مسأله وجود نسخ در قرآن کریم چرداخته و آن را رحمت بر بندگان و موجب آسایش و آسان گیری بر بندگان می داند.[10]
منتها وی روایات را ناسخ قرآن نمی داند ، بلکه طبق آیات قرآن استناد می کند که نسخ آیات فقط باید توسط خود آیات قرآن صورت پذیرد . وی سپس به نمونه هایی از آیات ناسخ و منسوخ می پردازد.
همچنین در صحیح بخاری به مسأله آیات ناسخ و  منسوخ پرداخته و به نمونه هایی از آیات نیز اشاره می کند، به عنوان مثال می گود: ماه رمضان که می رسید روزه گرفتن بر برخی سخت بود، لذا به جای آن روزی  یک فقیر را اطعام می کردند سپس این امر با آیه« و ان تصوموا خیر لکم» نسخ شد، و روزه گرفتن واجب گردید[11].
و بالاخره آقای حسن ابن علی سقاف در کتاب « التندید بمن عدد التوحید» به این امر پرداخته و بیان می کند که، تأویل آیات روش سلف بوده است و نمونه هایی هم از صحابه و سلف و تابعین در این کتاب می آورد که ، آنان آیات را تأویل می نموده اند و از بین تفاسیر تفسیر ابن جریر و طبری را در این باب مثال می زند ، و میگوید: کسی اگر معتقد باشد که سلف تأویل نمی برده اند و تأویل روش آنان نبوده است و تنها از این روش استفاده کرده اند ، سخن گزافی گفته و رأی به باطل و غلطی را ارائه کرده است»[12].
حاصل اینکه استفاده از ظواهر قرآن کریم از دیدگاه شیعه و سنی دارای ملاکات و ضوابطی می باشد که بدون آن ملاکها برداشت همان خواهد بود که وهابیت در پیش گرفته اند ، و آثار همان خواهد بود که امروز با برداشت نا صحیح از این کتاب آسمانی ، اختلاف و درگیری و نا امنی از ترس تکفیر همدیگر را در پی داشته است .


[1] - احیاء علوم الدین ، ج 1 ، ص 288 .
[2] - تفسیر المنار ، ج 7 ، ص 215 .
[3] - فتح القدیر ، ج1 ، ص1 .
[4] - همان.
[5] - مسند حمیدی ، ج 2 ، ص542 .
[6] - فتح الباری ، مقدمه، ص 425 .
[7] - احکام القرآن ، ج1 ، ص ص 247 .
[8] - فتح القدیر، ج 1 ، ص 169 .
[9] - همان ، ص 174 .
[10] - الرساله شافعی، ص 106 .
[11] - صحیح بخاری ،ج 2 ص 239 .
[12] - التندید، ص 47 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر